تاكنون در خصوص هيچ كتابي به اندازه قرآن سخن گفته نشده و پيرامون آن، كتاب و مقاله نوشته نشده است، زيرا اگرچه تورات و انجيل به زبانهای بيشتري ترجمه شده، ولي از لحاظ مباحث مختلف و تفسيرهاي متعدد و جهات عديدهاي كه در اطراف قرآن از ديرزمان به رشته تحرير و تأليف درآمده، قرآن بر ساير كتابهاي مقدس پيشي دارد و حتي از لحاظ فزوني نسخه های منتشره ميتوان قرآن را بر ساير كتب مقدم دانست. زيرا مسلمانان را عقيده بر آن است كه نوشتن و خواندن قرآن و حتي نگاه كردن به خط مصحف، ثواب دارد و به همين جهت كساني را ميشناسيم كه در عمر خود بيش از صد قرآن با سر انگشت همت و به انگيزه درك ثواب نوشتهاند و چهبسا كساني كه صدها قرآن خريداري و براي تلاوت به اماكن مقدسه و متبركه هديه كردهاند و اگر رسمي را كه بين ايرانيان در تلاوت جزوههاي قرآن در مجالس ختم وجود دارد و به همين انگيزه كتابت و خريداري شده، و وقف سي جزء و شصت پاره و صدوبيست پاره معمول است بر تعداد قرآنهاي تمام اضافه كنيم، عددي حيرتآور در قرآنهاي دستنويس و چاپي ملاحظه خواهد شد. چنانكه رسم عمّجزء در مكتبخانههاي سابق و شمار عمّجزءهايي كه نوباوگان مسلمان طي مدت آموزش قرآن اوراق ميكردند، شمار قرآنهاي منتشره را به گزافه بيشتر مانند ميكند تا به حقيقت.

تاريخ آغاز كتابت قرآن از زمان رسول اكرم(ص) شروع ميشود. چه آن حضرت براي نوشتن بخشهاي قرآن كه به حضرتش وحي ميشد چند نفر را مأمور فرموده بود تا آنچه را وحي ميشود بر آنان تلاوت كند تا ثبت و ضبط كنند. اين كسان به كتاب وحي معروف و غير از نويسندگان نامهها و قراردادهاي آن حضرت با اشخاص و يا قراردادهاي اشخاص كه در حضور آنجناب انجام ميشد، بودند.
از صحابه رسول اكرم(ص)، حضرت علي(ع) و ابيبن كعب و مسعود موفق شدند قرآن كريم به خط كوفي قطع بيضايي قرن 3-4 قمري

آغاز سوره يونس

قرآن جامعي براي خود بنويسند. در اين سه قرآن (چنانكه نقل شده است) ترتيب بعضي سورهها مطابق ترتيب معمول در قرآنهاي موجود نيست و بين هر يك با ديگري نيز، در ترتيب اختلاف است. ولي نام سورهها در هر سه قرآن با اختلاف اندكي وجود دارد.
در قرآن ابن مسعود و ابيبن كعب، ترتيب سورهها مشابه ترتيب حاضر است. بدين معني كه سوره طوال، با آنكه در مدينه نازل شده و از سور مكي متأخر است، در آغاز قرآن و سور قصار در آخر قرار گرفته است. منتها در ترتيب سوره ها پس و پيش در دو مصحف ياد شده وجود دارد. مثلاً در قرآن ابن مسعود سوره انفال، در رديف بيستوپنجم و در ترتيب ابيبن كعب در رديف نهم قرار گرفته، و حال آنكه در قرآن حاضر هشتمين سوره است. يا سوره ياسين در ترتيب ابن مسعود بيستونهم و در مصحف ابيبن كعب، سيوسومين بوده است. و بالاخره مجموع سورهها در مصحف ابيبن كعب 116 بوده است (با اينكه سوره فيل و قريش را يكي بهحساب آورده)، ولي در قرآن موجود 114 سوره است، و در قرآن ابن مسعود، سورههاي حمد، فلق و ناس، موجود نيست.
قرآن موجود، چنانكه ميدانيم، به دستور خليفه اول ابوبكر، توسط زيد بن ثابت گردآوري شد.
زيد گويد: پس از جنگ يمامه كه تعداد كثيري از صحابه رسول اكرم و قراء قرآن كشته شدند، ابوبكر به دنبال من فرستاد و گفت اينك عمر حاضر است و ميگويد قاريان قرآن در يمامه شهيد شدهاند و اگر پيشامدي نظير آن تكرار شود، خوف آن است كه قسمتي از قرآن، كه توسط آنان حفظ شده بود و نقل ميشد، از بين برو و چون تو مردي عاقل و از كاتبان وحي هستي قرآن را جمعآوري كن. لذا، من قرآن را از روي نوشتههاي اصلي جمعآوردم (صحيح بخاري- كاملالتواريخ). به نقل يعقوبي، در اين كار، جمعي كه شمارشان به بيستوپنج تن ميرسيد، به وي كمك كردند كه از آنجمله عبدالله بن زبير و عبدالرحمن بن حارث بن هشام از اعضاي ثابت لجنه جمع قرآن بودند.
قرآن كريم به خط كوفي قطع بيضايي قرن 3-4 قمري

آغاز سوره القيامه

مؤلف التمهيد نوشته است: نخست زيدبن ثابت با تني چند به اين كار آغاز كردند ولي بعداً ابيبن كعب عهدهدار قرائت و زيد متعهد كتابت شد و قرآن بدين ترتيب جمعآوري شد و مجموعه مزبور نزد ابوبكر و پس از وي نزد عمر، موجود و مرجع مردم بود. پس از درگذشت عمر قرآن نزد دخترش حفصه (همسر رسول اكرم) نگهداري ميشد تا زمان خليفه سوم (عثمان) كه چون اختلافاتي در قرائت قرآن بهوجود آمد، به دستور خليفه، قرآن را از حفصه براي استنساخ گرفتند و از روي آن چند نسخه نوشته و پس از رد نسخه اصلي به حفصه، يكي از نسخههاي مكتوبه را در مدينه نزد خود نگهداري كرده و بقيه را به ترتيب به مكه، بصره، كوفه، مصر و شام براي مراجعه مردم و نسخهبرداري از روي آن فرستادند 1 ، و بدين ترتيب كار نسخهنويسي قرآن آغاز شد.
از صحابه رسول اكرم كه قرآن را جمعآوري و كتابت كردهاند ابوموسي اشعري و مقدادبن اسود و معاذ بن جبل قابل اشارهاند، و قبل از يكسانسازي مصاحف توسط عثمان، اهل كوفه به قرآن ابنمسعود و اهل بصره به قرآن ابوموسي و اهل دمشق به قرآن مقداد و ساير اهالي شام به قرآن ابي قرائت ميكردند. 2
از اين قرآنها بعداً اثري نميبينيم و بعيد نيست به دستور خليفه سوم (عثمان) براي رفع اختلافات مسلمين قرآنهاي مزبور را از بين برده باشند، گرچه در كتاب المصاحف سجستاني (ص 15) آمده كه ابن مسعود حاضر نشد قرآن خويش را به عثمان تحويل دهد. به هر حال چون قرآن حضرت عليبن ابي طالب نزد خود آن حضرت محفوط بود و مانند ديگر قرآنها در دسترس قرار نداشت، از گزند نابودي مصون ماند.
قرآنهايي كه توسط لجنه مزبور نوشته شد غير از نسخه نخست كه به «الامام» شهرت يافت، شش قرآن تمام بوده است كه به ترتيب به مكه، كوفه، بصره، شام، بحرين و يمن فرستاده شد. يعقوبي از قرآنهايي كه به شهرها فرستادند، قرآن مصر و جزيره را نام برده است.
هر نسخه از قرآنهاي ياد شده براي اهل آن ديار مرجع بود كه از روي آن نسخهبرداري ميكردند و در مورد اختلاف قرائت به آن رجوع ميشد، چنانكه احياناً در مورد اختلاف مصاحف شهرها، مرجع كلية بلاد قرآن مدينه (الامام) بود.
عثمان با هر قرآن يك نفر قاري نيز بدان شهر روانه ساخت تا قرآن را بر مردم قرائت كند. مثلاً به كوفه اباعبدالرحمن سلمي و به بصره عامربن عبدالقيس و در خود مدينه زيد بن ثابت عهدهدار اين مهم بودند.
اين مصاحف كه به قرآنهاي عثمان معروف است، تا مدتها محفوظ بود، چنانكه ياقوت حموي متوفاي 626 هجري در معجمالبلدان (ج 2، ص 469) نوشته: «در جامع دمشق قرآن عثمان وجود داشت.» و صاحب مالك الانصار، ابن فضلالله عمري، متوفاي 749 نيز از قرآن دمشق ياد كرده و ابن كثير متوفاي 774 نيز آن را ديده و توصيف كرده است. 3
ابن بطوطه متوفاي 779 مشاهدات خود را نسبت به قرآن مزبور چنين مرقوم داشته: «قرآن در خزانهاي در قسمت شرقي مسجد نگهداري ميشود، و هر جمعه بعد از نماز در خزانه را ميگشايند و مردم براي زيارت قرآن ازدحام ميكنند، و در موارد ترافع، كسي كه ميبايست سوگند ياد كند در مقابل اين قرآن قسم ميخورد.» به نقل خطط شام 4 اين قرآن تا سال 1310 هجري در مسجد دمشق وجود داشته ولي در آن سال ضمن آتشسوزي مسجد نابود شده است.
ابن بطوطه از قرآن ديگري كه منسوب به عثمان بوده و اثر خون وي بر روي آن ديده ميشد و خودش آن را در مسجد كوفه مشاهده كرده، نام برده است.
هماكنون چند قرآن كه منسوب به عثمان است (يعني از قرآنهايي كه به دستور وي نوشته شده نه به خط او) در مصر، تركيه و تاشكند وجود دارد كه عبارت است از:
1ـ قرآن مصر: اين قرآن در خزانه مشهد حسيني قاهره نگهداري ميشود و به خط كوفي قديم و داراي قطع و حجمي بزرگ است.
2ـ قرآن تركيه: اين قرآن كه نخست در موصل بوده و هنگام حمله تاتار به غارت رفته و از آن پس به مركز خلافت عثماني (اسلامبول) برگشته است، اكنون در خزانه «الامانه» تحت شماره 1 نگهداري ميشود، و ميكروفيلم آن به شماره 10 در «معهدالمخطوطاتالعربيه» قاهره موجود است.
3ـ قرآن تاشكند: گمان ميرود اين قرآن ضمن يورشهاي تيمور به بلاد اسلامي به سمرقند منتقل شده باشد. 5 قرآن مزبور مدتي در زمان سلطنت تزارها به پطروگراد (لنينگراد فعلي) برده شده بود. پس از انقلاب روسيه به تاشكند (مركز اسلامي جمهوري ازبكستان) مرجوع گرديد، و هماكنون در خزانهاي تحت نظارت حكومت نگهداري ميشود.
از اين قرآن به سال 1905 ميلادي 6 در زمان تزار پنجاه يا سيصد 7 نسخه عكسي به همان قطع (50×67 سانتيمتر) چاپ و انتشار يافت كه اينك نسخهاي از آن در مركز اسلامي تاشكند نگهداري ميشود، و اينجانب آن را ديده است. نيز نسخهاي از آن در كتابخانه سلطنتي سابق تهران موجود است.

قرآن حضرت علي(ع):

اول كسي كه پس از پيغمبر به جمعآوري قرآن پرداخت عليبن ابيطالب(ع) بود و اين كار را به دستور پيغمبر و حسبالوصيه آن حضرت انجام داد. 8
علي(ع) قرآن را به ترتيب نزول و با بيان سبب نزول و محلي كه نازل شده بود جمعآوري فرمود.
ابن نديم مينويسد: علي(ع) پس از درگذشت پيغمبر قسم ياد كرد كه تا قرآن را جمعآوري نكند ردا نيفكند. لذا تا سه روز از خانه بيرون نشد تا قرآن را جمعآورد. از سخن ابننديم چنين استنباط ميشود كه علي قرآن را قبلاً نوشته بود و پس از فوت پيغمبر فقط اوراق نوشته را گردآورد. زيرا مفاد كلمه «جَمَع» غير از «كَتَب» است، بعلاوه كه نويسنده هر چه هم چيرهدست باشد ممكن نيست طي سه روز قرآن تمامي را بنويسد.
نيز بعيد به نظر ميرسد كه علي(ع) قرآن را از حفظ نوشته باشد. بنابراين لازم است از روي قرآني جمعآوري كرده يا به ترتيب رونويس كند. در هيچ مدركي نيست كه علي قرآن را از روي قرآن ديگري از صحابه يا از نوشتههاي متفرق قرآن كه در مسجد پيغمبر گذارده شده بود گرد آورده باشد و اين خود قرينهايست كه علي(ع) قبلاً خود قرآن را همزمان نزول و به همان ترتيب نوشته بود و پيغمبر كه از كار علي(ع) و سابقه قرآن دستنويس وي اطلاع داشته است به او توصيه فرموده كه قرآن را جمعآوري و مرتب نمايد كه چون كتب سابقه، دستخوش تفرقه و نابودي نگردد.
ابن جزي در كتابالتسهيل 9 فرمايد: قرآن در زمان رسول اكرم در صحف و اوراقي پراكنده و در گنجينه صدور اصحاب محفوظ بود، و چون پيغمبر درگذشت علي(ع) آن را به ترتيب نزول جمعآوري و مرتب ساخت. همين سخن را مفيد در مسائل السرويه 10 نقل ميكند.
از آنچه ياد شد چنين مستفاد ميشود كه قرآن علي(ع) برخلاف قرآن موجود به ترتيب نزول جمعآوري شده بود. يعني سورههاي قصار، كه معمولاً در مكه نازل گرديده، در آغاز قرآن و سورههاي طوال، كه در مدينه وحي شده، بعد از آن قرار گرفته است. بعلاوه كه شأن نزول آيات نيز در آن ثبت شده و ناسخ و منسوخ احكام تعيين گرديده است.

قرآن كريم به خط نسخ با ترجمه فارسي

قطع وزيري بزرگ قرن 8 قمري

يعقوبي در تاريخ خود ترتيب سورههاي قرآن علي(ع) را ميآورد. ابن نديم در كتاب الفهرست كه به سال 377 نوشته است، جايي كه نام از قرآن علي(ع) ميبرد، براي ترتيب مصحف علي(ع) محلي را باز گذاشته كه ظاهراً موفق نشده است از روي قرآني كه به خط آن حضرت ديده، سور را ثبت كند و اين خود شاهدي است كه قرآن علي(ع) به ترتيبي ديگر بوده است.
قرآن علي(ع) تا زمان ابن نديم (اواخر قرن چهارم) وجود داشته، و چنانكه در فهرست است وي آن را نزد ابويعلي حمزه حسيني مشاهده كرده است.
مقريزي، متوفاي 845 هجري قمري، در خطط مصر (المواعظ و الاعتبار بذكر الخطط و الا´ثار) از قرآني كه به خط عليبن ابيطالب در كتابخانه خلفاي فاطمي مصر وجود داشته ياد ميكند. اين قرآن در جامع عتيق مصر در محفظهاي از نقره نگهداري ميشده كه مأمون بطائحي، وزير آمربالله، خليفه فاطمي مصر، دستور داد محفظهاي زرين براي آن ساختند 11 ، و هم اينك قرآني منسوب به آن حضرت در خزانه حرم حسيني قاهره موجود است كه بعيد نيست همان قرآن جامع عتيق مصر باشد كه به اين محل انتقال يافته است.
سيد جمالالدين داوودي حسني مشهور به ابن عنبه متوفاي 825 در كتاب عمدةالطالب في انساب آل ابيطالب از قرآني كه در خزانه حضرت امير (در نجف) وجود داشته ياد ميكند، و نيز از مصحفي كه خود به خط آن جناب در مزار عبيدالله بن علي مشاهده كرده است نام ميبرد. ولي تا چه حد اين قرآن با قرآن خزانه علوي و آن با قرآني كه در مصر است مرتبط باشد محتاج به بررسي بيشتر و مجالي واسعتر است.
هماكنون قرآني در خزانه علوي نجف اشرف موجود است (فهرست مخطوطات الروضه، ص 14) كه به نقل بعضي اهل تحقيق چنانكه خواهيم ديد همان قرآني است كه صاحب عمدةالطالب از آن ياد ميكند، و ممكن است مصحف مزار عبيدالله بن علي قسمتي از اجزاء همين قرآن بوده است. دوست دانشمندم جناب آقاي سيداحمد حسيني اشكوري (در فهرست خزانةالروضةالحيدريه) از وسوعةالعتبات المقدسه (قسم النجف) نقل ميكند كه در سال 755 هجري مهد علوي دچار حريقي شد كه بسياري از تحف نادره خزانه از بين رفت و از آن جمله مصحفي بود به خط امام در سه جلد. در حاشيه نسخه خطي عمدةالطالب موجود در كتابخانه آستان قدس، به خط حسين كتابدار نسابه، يادداشتهاي مفيدي ثبت است كه منجمله درباره قرآن خزانه غروي مرقوم داشته: مصحفي را كه سيد نقيب (ابن عنبه حسني نسابه صاحب عمدةالطالب) در مشهد غروي ملاحظه كرده هماكنون در خزانه شريف نجف موجود است، منتها قسمت مهمي از آن به كلي سوخته و فقط يك جلد باقي مانده است اين مجلد نيز فاقد حواشي است، زيرا تمام حاشيه و كمي از متن به آتش سوخته (مقاله اينجانب در شماره 22 نامه آستان قدس رضوي).
اكنون غير از قرآني كه روي ضريح مطهر امام عليبن ابيطالب در نجف است دو قرآن ديگر در خزانه رضوي مشهد مقدس وجود دارد كه به آن حضرت منسوب است: نخست قرآني است كه در كتابخانه آستان قدس رضوي نگهداري ميشود، و اين قرآن به خط كوفي روي پوست آهو با رقم «كتبه عليبن ابيطالب» نوشته شده و در صفحه اول وقفنامهاي است از شاه عباس صفوي به خط و امضاي شيخ بهايي در سال 1008 ه كه شيخ قرآن مزبور را دستخط امام معرفي ميكند. اين قرآن از آغاز سوره هود است تا پايان سوره كهف در 68 برگ (راهنماي گنجينه قرآن). ديگر قرآني است كه در مخزن كتابخانه آستان قدس است كه قسمتي از حاشيه آن از بين رفته و محتمل است اين قرآن بخشي از همان سه جلد قرآن خزانه علوي باشد كه از دستخوش حريق به جاي مانده و ضمن تحولاتي به آستان قدس رضوي منتقل شده باشد. چنانكه، به نوشته حسين نسابه كتابدار، قرآن موجود روي ضريح مطهر علوي نيز قسمتي از آن است.
در اينكه حضرت علي(ع) قرآني به ترتيب نزول نوشته است جاي شك نيست، ولي بعيد نيست بعداً قرآني نيز مطابق ترتيب معمول (رسم عثماني) مرقوم داشته باشد، چه قرآنهايي كه به آن حضرت منسوب است و هماكنون در دست است 12 هيچيك تمام نيست و بعيد نيست جمعاً يك قرآن را تشكيل دهد 13 .

خط قرآنهاي موجود:

شك نيست كه خط قرآنهاي زمان رسول اكرم و عصر صحابه و تابعين، كوفي بوده است.
اين خط كه گونهاي از خط حيري (منسوب به حيره، شهري در نزديكي كوفه) است، قريب به زمان بعثت از عراق به حجاز آمده و در عصر رسول اكرم(ص) جمعي از صحابه آن حضرت نوشتن و خواندن اين خط را آموختند.
بنا به نوشته بعض محققين اصل خط كوفي خط نبطي است 14 ، و عدهاي ميگويند از خط سرياني گرفته شده است 15 كه با تحولي به خط كوفي درآمده؛ زيرا در كتابت خط كوفي مانند خط سرياني الف ضمن كلمه نوشته نميشود. مثلاً به جاي كتاب و رحمان و اسماعيل مينويسند: كتب و رحمن و اسمعيل.
به هر حال خط ديگري نيز همزمان خط كوفي و معاصر دوران رسالت در حجاز وجود داشته، و آن خط نبطي است كه بعدها خط نسخ با تحولي از آن پديد آمد و جز مردم عربستان بقيه به علت آساني به آن خط مينوشتند 16 .
استاد بهار در سبكشناسي مينويسد: آنچه از مجموع روايات بهدست ميآيد آن است كه قلم اسلامي از آغاز همان قلم نبطي بوده كه آن را النسخي و الدارج ميناميدند، و عرب مستقيماً از نبطي متأخر، گرفته بود.
اين خط از حوران (از شهرهاي قديم شام) به حجاز منتقل شده بود.
قرآن كريم به خط نسخ قرن 9 قمري كتابت ابن الشيخ خطاط عثماني
ولي چنانكه گفتيم قرآن را معمولاً با خط كوفي مينوشتند و اين شيوه بعدها تا چند قرن باقي ماند، و حتي بعضي نوشتن قرآن را به خط ديگري روا نميدانستند، بدين دليل كه كتابت قرآن در عصر رسول اكرم و عصر صحابه به اين خط بوده است و تغيير اين رويه بدعتي در اسلامي است.17
بديهي است اين استدلال صحيح نيست، زيرا وسيله ضبط مطالب در آن زمان منحصر به اين خط بوده است، و اين دليل نميشود كه اگر خطي ديگر پيدا شود نبايد قرآن را به آن خط نوشت. چنانكه وسيله نقل و انتقال در زمان پيغمبر، شتر و ساير چارپايان بوده و با رفع اين انحصار، دليلي بر منع ساير وسائل مستحدثه و وسائط نقليه حاضر كه سهلتر است نيست. چه طبق اين استدلال ميبايست از كاغذ و چاپ هم كه در آن زمان وجود نداشته براي كتابت قرآن در اين زمان استفاه نكرد.18
قرآنهايي از عصر صحابه در دست است كه گرچه انتساب آن به اشخاصي كه ذكر كردهاند قطعيت ندارد، ولي به يقين در آن ميان قرآنهايي است كه همعصر صحابه (كه تا سده اول هجرت هنوز وجود داشتند) است. از جمله قرآنهايي كه به مشاهير اصحاب رسول اكرم منسوب است، غير از قرآن عثمان و علي(ع) كه نام برديم، سه بخش قرآن است منسوب به حضرت امام حسنبن علي مجتبي(ع).
نخست قرآني است در گنجينه قرآن آستان قدس رضوي به شماره 12 كه شامل جزء بيستوسوم تا پايان جزء بيستوپنجم ميباشد، ضمن 122 ورق به قطع بياضي 19 . اين قرآن نيز به خط كوفي و بر روي پوست آهو است با رقم حسنبن عليبن ابيطالب و تاريخ 41 هجري. در صفحه اول، وقفنامه شاه عباس صفوي است به خط و امضاي شيخ بهايي كه خط قرآن را به «امام همام سبطالرسول... ابيمحمد الحسن عليهالصلوة والسلام» نسبت داده است.
دوم قرآني است كه بر روي ضريح مطهر علوي در نجف گذارده شده است 20 .
سوم جزوي است از قرآن در ده برگ بر روي پوست آهو كه در تملك استاد محمود فرخ خراساني است. اين جزء از آيه دوازدهم سوره نساء آغاز و به آيه هفتم سوره توبه ختم ميشود، و دستخط حسنبن عباس الصفوي بهادرخان و اسماعيل الموسوي الحسني بهادرخان، مشعر بر زيارت اين جزء، در آن ثبت است 21 .
بعيد نيست اين جزء با قرآني كه در آستان قدس رضوي است و هر دو با قرآني كه در روضه علويه است يكي باشد كه تجزيه شده است. ضمناً يادآور ميشود قرآني كه در تملك استاد فرخ است و بيش از ده برگ نيست نميشود شامل حدود 6 جزء قرآن باشد (يعني از جزء چهارم تا اواخر جزء دهم) و بيگمان اوراق متفرقي از قرآن منسوب به آن حضرت بوده است كه بدون ترتيب صحافي و تجليد شده است.

قرآن امام حسين(ع):

ديگر قرآني است منسوب به خط مبارك حضرت ابيعبدالله، حسينبن علي(ع) بر روي پوست آهو در 41 برگ به خط كوفي با رقم «كتبه حسينبن علي». اين قرآن جزء شانزدهم از يك سي پاره است كه از آيه هفتادودوم سوره كهف شروع و به آيه آخر سوره طه ختم ميشود 22 .

قرآن عقبة بن عامر:

ديگر قرآني است به قلم كوفي به خط عقبة بن عامر كه به سال 52 هجري نوشته است. وي از اصحاب رسول اكرم است كه در دمشق سكونت گزيد و به سال 44 هجري از طرف معاوية بن ابيسفيان والي مصر گرديد، و در سال 58 هجري در آنجا درگذشت. وي قرآن را به صوتي خوش ميخواند 23 . در تقريب التهذيب مدت امارت وي را در مصر سه سال مينويسد و اضافه ميكند كه مردي فقيه و فاضل بوده است. اين قرآن در كتابخانه الامانه اسلامبول تحت شماره 40 نگهداري ميشود و ميكروفيلم آن به شماره 10 در معهدالمخطوطات العربيه قاهره موجود است. ضمناً يادآور ميشود كه كتبخانه الامانه فعلاً در موزه و كتابخانه بزرگ طوبقاپوسراي به طور مجزا نگهداري ميگردد.

قرآن خديج بن معاوية:

ديگر قرآني است به قلم مغربي به خط خديجبن معاوية بن سلمه انصاري كه مسلماً غير از پدر رافعبن خديج صحابي است. به هر حال خديج، اين قرآن را به سال 47 هجري در مدينه قيروان براي امير عقبةبن نافع نوشته است. اين قرآن نيز در كتبخانه الامانه اسلامبول تحت شماره 44 نگهداري ميشود، و ميكروفيلم آن به شماره 9 در معهدالمخطوطات العربيه قاهره موجود است.
از اينها كه بگذريم قرآنهاي زيادي به خط كوفي قديمي ] كه حتي تعدادي از آنها فاقد شد و مدّ است كه بعداً در كتابت قرآن مرسوم گرديده است [ بدون نام نويسنده و تاريخ در موزهها و كتابخانهها موجود است كه خط شناسان، تحرير آنها را به اختلاف در سده دوم و سوم و چهارم هجرت ميدانند، و نمونههاي آن را در گنجنيه قرآن آستان قدس رضوي و موزه ايران باستان و موزه آستانه قم و كتابخانه سلطنتي و موزه كلاه فرنگي شيراز و كتابخانه وزيري يزد و ديگر كتابخانههاي ايران ميتوان ديد. قرآن به خط كوفي مشرقي كتابت و تذهيب ابوبكر
احمد غزنوي ( افغانستان ) قرن 6 قمري

قرآنهاي قديمي تاريخدار:

چنانكه اشاره شد غير از قرآنهاي منسوب به خط ائمه و دو قرآني كه از عقبةبن عامر و خديجبن معاويه نقل شد، ديگر قرآنهاي قرون اوليه بدون نام كاتب يا تاريخ كتابت است. قديميترين نسخه مورخ قرآن (تا آنجا كه اين فقير اطلاع دارد) قرآن موزه قم است كه تاريخ 198 هجري دارد. اين قرآن به خط كوفي و به قطع خشتي است.
ديگر قرآني است به خط عليبن هلال معروف به ابن بواب متوفاي 423 هجري كه در تاريخ 391 هجري نوشته و اكنون در موزه چستربيتي انگلستان نگهداري ميشود.
ديگر قرآني است در گنجينه قرآن آستان قدس رضوي كه ابوالقاسم منصوربن ابيالحسين محمدبن ابي منصور كثير به سال 393 هجري بر مشهد طوس وقف كرده است. مولد نامبرده در هرات و جد وي احمد از مردم قائن بوده و پدرش ابيالحسين كثير وزارت سامانيان داشته و اصمعي شاعر، وي را مدح گفته است. ابوالقاسم منصور نيز در زمان سلطان محمود غزنوي وزير و صاحب ديوان عرض بوده و به عهد سلطان مسعود، به روايت بيهقي، «به ديوان عرض مينشست و امير مسعود در باب لشكر با وي سخن ميگفت»؛ و سپس صاحب ديوان خراسان گرديد 24 .
ديگر قرآني است در خزانه علويه (نجف) به خط علي بن محمد محدث كه در ري به سال 419 هجري نوشته است 25 .
ديگر قرآني است در موزه آستان قدس رضوي كه ابوالبركات، توسط ابوعلي بن حسوله، در رمضان 421 هجري بر مشهد امام ابيالحسن عليبن موسيالرضا(ع) وقف نموده است. اين ابوعلي حسوله كه ثعالبي در تتمةاليتيمه و باخرزي در دميةالقصر شرح حالش را به قلم آورده و هر دو با وي معاصر بودهاند، وزيري دانشمند و شيعي بوده است، و مدتها ديوان رسائل مجدالدوله ديلمي را در عهده داشته؛ و در سال 420 هجري، كه سلطان محمود غزنوي بر ري مستولي گرديد، او را گرامي داشته و با خود به غزنين برده و دبيري به وي تفويض نمود، و در زمان سلطنت سلطان مسعود بار ديگر ديوان رسائل به وي واگذار شده و عمري دراز يافته است 26 .
ديگر دو قطعه از مصحف شريف است كه در كتابخانه الازهر قاهره نگهداري ميشود و در پايان قسمت دوم نوشته: فرغ من شكله سنة خمس و ستين و اربعمأه (465 هجري) 27 .
ديگر قرآني است مذهب كه توسط زيدبنالرضابن زيد علوي به سال 432 هجري كتابت و تذهيب شده است، و در خزانه علويه نجف مضبوط است .
ديگر جزوات قرآني است به خط و تذهيب عثمان بن حسينوراق به تاريخ 466 هجري كه اخيراً از داخل يكي از پايههاي حرم شريف رضوي پيدا شد و از لحاظ نفاست بينظير است. اين جزوات كه هر يك داراي سرلوح زرين است اكنون در گنجينه قرآن آستان قدس رضوي نگهداري ميشود.
اين بود نمونهاي از قرآنهاي بسيار قديمي مورخ و اما قرآنهاي بدون تاريخ يا قرآنهاي مورخ به تاريخ پانصد هجري به بعد، بسيار است كه شرح آن هفتاد من كاغذ شود.

پاورقيها:


1ـ بعضي، نسخههاي دستنويس دستوري عثمان را چهار و سيوطي پنج و ابن عاشر شش دانستهاند كه يكي نزد عثمان و ديگري در مدينه براي مراجعه مردم بوده و بعضي هفت و هشت نيز نوشتهاند (رك، تاريخ قرآن آقاي دكتر راميار، ص 104) و ساير قرآنهاي موجود را كه با قرآن مزبور اختلاف داشت از بين بردند.
2ـ التمهيد، ص 247
3ـ التمهيد، ص 299
4ـ ج 5، ص 279
5ـ در تاريخ القرآن راميار، ص 106، مينويسد: اين قرآن از دمشق به سمرقند منتقل شده است، ولي چنانكه ديديم قرآن منسوب به عثمان كه در دمشق بوده است تا سال 1310 هجري در آن ديار وجود داشته و احتمال اينكه دو قرآن عثماني در دمشق باشد بعيد بهنظر ميرسد. علاوه كه هيچيك از مورخين سابقالذكر چنين چيزي را ننوشتهاند.
6ـ تفسير قمي؛ ص 745، تاريخ قرآن دكتر راميار، ص 106، و معجم المطبوعات، ص 1499.
7ـ آقاي دكتر راميار پنجاه نسخه نوشتهاند، ولي آنچه مسموع اينجانب است سيصد نسخه ميباشد.
8ـ ج 1، ص 4، چاپ بيروت.
9ـ به نقل مجلسي در بحار، طبق نوشته كتاب التمهيد.
10ـ رجوع شود به مقاله اينجانب درباره كتابخانههاي اسلامي در شماره 22 و 23 نامه آستان قدس.
11ـ و اينجانب دو قرآن كه طبق نوشته شيخ بهائي دستنويس آن حضرت است در كتابخانه آستان قدس زيارت كرده است.
12ـ گرچه دو مصحفي كه در آستان قدس رضوي ملاحظه شد به دو قطع و دو نحوه مختلف است.
13ـ خط كوفي و نسخ از روي الفباي نبطي و سرياني در حدود يك قرن قبل از تاريخ هجري اقتباس شده است (دائرةالمعارف مصاحب، 1/903)
14ـ تاريخ قرآن دكتر راميار ص 117
15ـ تاريخ قرآن راميار، ص 117
16ـ مانند مصحف موزه هرات در افغانستان. رك: الخط العربي الاسلامي، ص 155 و الخطاط البغدادي، ص 16
17ـ دائرةالمعارف مصاحب
18ـ راهنماي گنجينه قرآن
19ـ فهرست مخطوطات خزانه الروضةالحيدريه، ص 15
20ـ لقد تشرف بزيارة هذا المصحف الشريف المبارك حسنبن عباس الحسني الصفوي بهادرخان. قد تشرف بزيارة هذاالتحرير شريف المبارك (كذا) اسماعيل الموسوي الحسني الصفوي بهادرخان في سبع و عشر... في شهر رجب سنه 9 (كه تاريخ تحرير در وصّالي از بين رفته است).
21ـ راهنماي گنجينه قرآن، ص 8-13
22ـ تهذيب الاسماء نووي، 1/336
23ـ راهنماي گنجينه قرآن، به نقل از لغتنامه دهخدا
24ـ فهرست مخطوطات خزانه الحيدريه، ص 14
25ـ راهنماي گنجينه قرآن به نقل از حواشي راحةالصدور و النقض و تاريخ بيهقي
26ـ يادداشتهاي سفر مصر از نويسنده.
27ـ فهرست مخطوطات خزانه الروضة الحيدريه، ص 15.